ستاره، بخشی از وجود من شده است
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۲۲۳۸۱
یکی از این نامها سارا حاتمی است که با درخشش در فیلم اولش در قالب یک دختر به تهخط رسیده و تنها، توانست سال گذشته برای فیلم «کت چرمی» سیمرغ بلورین بازیگری جشنواره فجر را به دست آورد؛ بازیگری که در سریال «زخم کاری» هم حضوری موثری داشت.
با حاتمی درباره حضورش در فیلم «آبی روشن» بابک خواجه پاشا و سایر تجارب بازیگریاش گفت وگویی انجام دادهایم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ثریای فیلم «کت چرمی » که شما سال قبل بازی کردید، با توجه به خاستگاه و موقعیت زندگیاش(نداشتن خانواده درست درمان) مجبور میشود در محیطی دور از خانواده زندگی کند. این نقش برایتان چه ویژگیهایی داشت؟
برای جوانها و همه آدمهای جامعه نیاز است که بدانند چنین نوع محیطهایی وجود دارد و دختران جوان و بدسرپرست میتوانند درگیر چه چالش و مشکلات زیادی شوند و خیلی از اتفاقات غیرمنتظره و لاینحل و دشوار در این نوع محیطها برای جوانها رخ میدهد. بیشتر کارهای برخی از آدمها در لایه ظاهری است و در باطن با چیز دیگری مواجه هستیم و با قضایا و داستانهای زیادی روبهرو هستیم. اینکه متوجه شویم چنین زندگیهایی وجود دارد، میتواند در دیدگاههایمان اثرگذار باشد و به زندگی و شرایط این جنس از آدمها توجه کنیم. این وجوهات تاثیرگذار اجتماعی میتواند به عنوان یک سند اجتماعی نکات ارزشمندی را به فیلم الصاق کند. یکی از مسائلی که ثریا با آن درگیر بود، بحث اعتیادش است. او نوجوانی است که تازه مصرف مواد مخدر را شروع کرده است. نکته مهم مدل و نوع رفتاری شخصیتها، به عنوان مثال در بحث سیگار کشیدن و غذا خوردن است و ممکن است در فیلمی احتیاج به پرداختن به این جزئیات در شخصیتشناسی نقش، وجود نداشته باشد اما موقعی که من به عنوان بازیگر سراغ نقشم میروم و شخصیتپردازیاش میکنم نیاز دارم که به این جزئیات به ظاهر ساده رفتاری توجه کنم و فکر میکنم که مثلا ثریا چگونه غذا میخورد، چه زمانی میخوابد، نوع رفتارش با سایرین چگونه است، روزش را چگونه میگذراند، در تنهایی چه کنش و رفتاری دارد و... برای من شناخت این ویژگی نقش برای ساختن شخصیت بسیار مهم و کلیدی است و به آن توجه دارم و میتوانم از تجربیات زیستم در شخصیتپردازی نقش استفاده کنم. نقش مقابلم جواد عزتی بود و در این باره به من کمکهای زیادی کرد و حرفهایی که مطرح میکرد برای من تبعات مثبتی در شیوه بازیکردنم داشت و هر موقع که سکانسی داشتم که ایشان بازیگر روبهرویم بود، با سعهصدر به من کمک میکرد که بازیام درست و منطقی باشد و حس مناسب را به دست بیاورم.
در زخمکاری هم نقش متفاوتی بازی کردید؟
بله، در زخم کاری مائده، دختر جوانی است که در ظاهر خیلی خوشبخت و سعادتمند به نظر میرسد و کسانیکه او را میشناسند نیز تصور میکنند محبوب والدین و پدر بزرگ پولدارش است اما درون زندگی واقعی او خلاف این تصورات است و زندگی پرچالشی دارد. بنابراین حداقل به لحاظ خاستگاه اجتماعی، نوع رفتار و از نظر ظاهری و فیزیکی از ثریای کت چرمی فاصله داشت.
در سومین فیلم شما «آبی روشن» که این روزها در جشنواره فیلم فجر حضور دارد، آیا باید منتظر تصویر جدیدی از شما باشیم؟
در فیلم آبی روشن نقش بسیار متفاوتی نسبت به حضور اولم در سینما و شبکه نمایش خانگی یعنی فیلم کت چرمی و مجموعه زخمکاری تجربه کردم و با دختری مواجه هستیم که مجبور است در مسیر زندگی پرنوسان و پرچالشی که در نوجوانی دارد، عبور کند و مسیر بزرگسالی و بلوغ را تجربه کند؛ بلوغی که شخصیتش را پخته و آبدیده کرده است. دختری که هنوز علایق دوران نوجوانی در وجودش دیده میشود اما شرایط زندگیاش راه دیگری را در پیش رویش قرار میدهد و مجبور است بزرگ شود و بزرگ فکر کند و با مسائل مختلف زندگی و اجتماع برخورد داشته باشد و رفتارهایش در این پروسه مثل یک زن میانسال میشود و این مسأله خیلی نقش را برای من جذاب و هیجانانگیز کرده و اینکه یک دختر نوجوان چرا باید دچار چنین سرنوشت تراژیکی شود. روز اولی که فیلمنامه را خواندم در ذهنم علامت سوالی وجود داشت که برای ایفای نقش باید چه مسیر و راهبردی را انتخاب کنم؛ رفتم به دل نقش و به معنای کامل کلمه نقش را زندگی کردم تا بتوانم درست درکش کنم و این کار، زمانبر بود.
آیا برای ایفای نقش «ستاره » دنبال مابهازای بیرونی رفتید؟
سختی کار برای من این بود که مابهازای خیلی کاملی از شخصیت ستاره نداشتم تا بروم سراغش و بررسیاش کنم. مجبور بودم بخشی از این شخصیت را باز کنم و تکههای پازل شخصیتش را پیدا و کنار هم قرار بدهم تا نقش کامل شود. بنابراین جای این کار وجود نداشت که برایش مابهازای واقعی پیدا کنم.
آیا شخصیت ستاره خاص است که نتوانستید برایش مابهازای واقعی پیدا کنید؟
این دختر درگیر موقعیت خاصی در زندگی است و شرایطش بسیار عجیب و غریب است؛ شرایط مرزی بین دنیای نوجوانی و بزرگسالی. جاهایی من باید این دو ویژگیاش را پیدا میکردم. جاهایی ستاره رفتارهای احساسی و جاهایی رفتاری پخته، ویژه آدمهای بالغ از خودش بروز میدهد و دائما شخصیتش با فراز و نشیبهایی مواجه است؛ فراز و نشیبهایی که گاهی سر یک دیالوگ بود. جایی نوشتهای خواندم با این مضمون «برخی اوقات احساسات آدمها به گونهای است که تمام وجودشان به جز چشمشان، در حال گریه است.» این مسأله موید این است که در برخی شرایط سخت امکان گریه کردن سلب میشود و در خیلی از جاهای فیلم این دختر همه وجودش در حال فروپاشیدن است اما ظاهرش با لبخند همراه است تا حفظ ظاهر کند و نمیتواند حال واقعیاش را نشان دهد اما جاهایی در تنهایی برونریزی میکند.
آیا با مونولوگ این برونریزی را انجام میدهد؟
نه، مونولوگ نیست اما سکانسهایی است که خلوت این شخصیت را میبینیم.
آیا میمیک چهره، وضعیت روحی این دختر را نشان میدهد.
همه وجودش این وضعیت را بروز میدهد. موقعیتی که اشاره میکنم که باید کاملا درکش کنم، منظورم همین حالات است. مواقعی در حین فیلمبرداری بود که در حال دیالوگ گفتن لبخند میزدم اما قفسه سینهام از شدت بغض درد میگرفت و نباید گریه میکردم و اشکی در چشمانم دیده میشد و باید حسش را منتقل میکردم. یکی از چالشهای سختی که داشتم همین مسأله بود.
مخاطب هدف آبی روشن، نوجوانان هستند یا جوانان؟
جوانان هستند، زیرا مسیری که در فیلم شکل میگیرد، مسیر جذابی است و مسیری است که باعث میشود از ظاهر آدمها عبور کنیم و به باطنشان رجوع کنیم و نمیتوانیم آدمها را از روی ظاهرشان قضاوت کنیم. ساختار داستانی و شخصیتپردازی فیلم به گونهای است که تا اواسط فیلم نتوانیم چیزهایی را از سیر داستان و شخصیت آدمهای فیلم بفهیم زیرا درون این آدمهاست و در ادامه باطنشان در معرض دید قرار میگیرد.
بازیگر روبهرویتان در آبی روشن، مهران احمدی است. همبازی شدن با بازیگر با تجربهای که طیفهای مختلفی از نقشها را بازی کرده و در ضمن کارگردان موفقی است، چالش جذابی برای یک بازیگر جوان است؟
بازی در این فیلم باعث شد که از نزدیک با مهران احمدی آشنا شوم و این موقعیت با نوع روابط ما در فیلم که روایتی بود از دو آدمی که تازه با هم برخورد میکنند، قرابت و نزدیکی داشت و در ادامه از یکدیگر اطلاعات به دست میآورند.
زوج مهران احمدی - سارا حاتمی میتواند از زوجهای موفق امسال جشنواره فیلم فجر باشد؟
امیدوارم چنین اتفاقی رخ بدهد.
در اولین تجربه بازیگریتان در جشنواره فیلم فجر، سیمرغ دریافت کردید. آیا امسال هم انتظار تکرار چنین موقعیتی را دارید؟
به موفقیت فیلم در جشنواره فیلم فجر با توجه به کیفیتش و زحماتی که برای ساخته شدن فیلم، گروه متحمل شد، بسیار امیدوارم. شخصیت ستاره برای من خیلی فراتر از یک نقش و بازی در یک فیلم است. ستاره در فیلم همیشه حلقهای در انگشتان دستش دارد و روز آخر فیلمبرداری تقاضا کردم این حلقه را به من بدهند و تا مدتها به دستم بود؛ زیرا جوری من با ستاره زندگی کرده بودم و شب و روزم شده بود و روی مدل غذا خوردن، حرف زدن و مدل لباس پوشیدنم و ... تاثیر زیادی بر جای گذاشت که هنوز هم ستاره، بخشی از وجود من است. در نزدیک شدنم به نقش، کارگردان به من کمک زیادی انجام داد.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: بازیگر فیلم سینما جشنواره فیلم فجر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۲۲۳۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۵ معلم از ۵ دهه ؛ از پرویز فنیزاده تا رضا عطاران
به گزارش تابناک به نقل از همشهری آنلاین، در دهه پنجاه مهمترین شمایل معلم پرویز فنیزاده در «رگبار» بود و در اواخر این دهه فرامرز قریبیان در «جنگ اطهر» نقش معلم انقلابی را ایفا کرد. شاید بتوان گفت تنها در دهه شصت تعداد قابل توجهی کاراکتر معلم به فیلمهای ایرانی راه پیدا کردند؛ از خسرو شکیبایی در فیلم «رابطه» تا هما روستا در فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» و علی نصیریان در «جادههای سرد» و مجید مجیدی در فیلم «شنا در زمستان»، چند نمونه از پرداختن سینمای دهه شصت به شخصیتهای معلمند. از دهه هفتاد از تعداد فیلمهایی که معلمها در آنان نقش محوری ایفا میکردند، کاسته شد. آنچه پیش رو دارید مروری است بر ۵معلم بهیادماندنی سینمای ایران در طول ۵دهه.
دهه پنجاه؛ آقای حکمتی (پرویز فنیزاده در فیلم «رگبار»)
بهیادماندنیترین تصویر معلم در سینمای قبل از انقلاب که معمولا عنایتی به حرفه معلمی نشان نمیداد. در فیلم «رگبار» آقای حکمتی معلمی است که به محلهای در جنوب شهر آمده است. مدرسه مهمترین و محوریترین لوکیشن فیلم «رگبار» است و فیلمساز تصویری دقیق و پرجزئیات از فضای آموزشی مدارس در ابتدای دهه پنجاه ارائه میدهد. ادارهکردن کلاسی شلوغ با پسربچههایی شیطان مهمترین مشکل آقای حکمتی در نیمه اول فیلم است. فیلم با علاقهمندی آقای حکمتی به عاطفه، خواهر یکی از دانشآموزان، وارد فضایی عاطفی میشود و درنهایت هم با انتقال از مدرسه و ترک محله به پایان میرسد. معمولا به انبوه تمثیلها و استعارهها در فیلم «رگبار» اشاره میشود و آنچه کمتر به آن توجه شده، تصویر ملموس معلمی است که نمیخواهد تن به آنچه هست بدهد. آقای حکمتی یکی از ملموسترین غریبههایی است که نویسنده و کارگردان «رگبار» در طول دوران فعالیت هنریاش آفریده است.
علی ناصری، معلم زیستشناسی در فیلم «دبیرستان» (۱۳۶۶) با ایفای نقش بیژن امکانیان، در دههای که تعداد زیادی از شخصیتهای سینمای ایران معلم بودند، به چند دلیل شاخص و بهیادماندنی است؛ معلمی که خود سابقه اعتیاد داشته و مثل بیشتر معلمهای سینمای ایران در دهه شصت آرمانگراست و میکوشد شاگردانش را از دام اعتیاد بیرون بکشد. فیلم بهعنوان ملودرامی تلخ، یکی از موفقترین آثار سینمای ایران در دهه شصت است که سال۶۶ سینماروهای زیادی را در شهرستانها جذب سینما کرد. شخصیت سمپاتیک معلم و نحوه برخورد و تعاملش با شاگردان و چهره بیژن امکانیان بهعنوان یکی از بازیگران مهم دهه شصت، تصویری از «دبیرستان» برای سینماروهای دهه شصت ساخت که دوستداشتنی و تأثیرگذار بود.
رامین پرچمی در فیلم «ضیافت» تنها کسی از رفقای دبیرستانی است که از محلهاش نمیرود و نخستین نفری هم هست که به کافه ماطاووس میآید تا به عهدی که سالها پیش با رفقا بستهاند وفادار باشد. بین شخصیتهای فیلم «ضیافت»، رامین پرچمی معلم است؛ معلمی که سطح زندگیاش از همه رفقا پایینتر است و ازدواج نکرده و راز علاقهاش به منیر خواهر عبد(پارسا پیروزفر) را هم مکتوم نگاه داشته است. در فیلمی که فرصت کافی برای پرداختن به همه حاضران در کافه ماطاووس ندارد و از نیمه دوم بیشتر بر علی یزدانی (فریبرز عربنیا) و رامین (بهزاد خداویسی) متمرکز است، شخصیت رامین پرچمی بهعنوان معلمی شریف بیشتر در یادها میماند؛ معلمی که پاسدار رفاقت است و گذشته را فراموش نکرده است.
تصویری طنز آمیز از معلم در فیلمی کمدی که پرفروش و پرتماشاگر از کار درآمد. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» تصویری از معلم در سینمای ایران به نمایش می گذارد که مسبوق به سابقه نبود.مدیر یک مدرسه دخترانه خصوصی با ورود آقایان به مدرسه خود شدیداً مخالف است، اما وقتی دبیر شیمی دانش آموزان المپیادی به علت زایمان، شش ماه مرخصی میگیرد، مجبور میشود تا یک دبیر جایگزین به دبیرستان بیاورد؛ ولی تلاش وی برای یافتن دبیر المپیاد زن در میانه سال تحصیلی بیفایده است و وی مجبور است یک مرد را به عنوان تنها گزینه بپذیرد تا از رقابت المپیاد جا نماند اما ورود این آقای معلم مجرد و بیدستوپا، و شیطنت دختران دانشآموز، و تجرد خانم مدیر جدی و بداخلاق که تا به حال خواستگاری نداشته، باعث ایجاد اتفاقات بسیار خنده داری میشود. دختران دانشآموز دست به یکی کرده و با کمک پدر یکی از دانش آموزان، اردویی را تدارک میبینند تا این دو مجرد میانسال را در روبهروی یکدیگر قرار دهند. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» یکی از بامزه ترین شخصیت های معلم سینمای ایران را ساخته است.
منبع: همشهری آنلاین